کامران فانی مترجم، ویراستار و فرهنگنویس در گفتگو با خبرنگار مهر با ذکر تاریخچهای از ویراستاری در ادبیات ایران بحث خود را آغاز کرد و گفت: ویراستاری اصولا در تاریخ نشر کتاب در ایران امر تازه و جدیدی است. در گذشته ویراستار به معنای امروزی نداشتیم و به ویراستاری تذهیب و به ویراستار مذهّب میگفتند و او کسی بود که متن را پیراسته میکرد.
عمر ویراستاری در ادبیات معاصر ایران 50 سال است
وی ادامه داد:ویراستاری به معنای امروزی تاریخی 50 ساله در ادبیات ایران دارد و با تاسیس مراکز فرهنگی مانند مرکز ترجمه و نشر کتاب فرانکلین که به طور جدی روی ارکان نشر از جمله ویراستاری برنامه ریزی کرده بودند، مسئله ویرایش کتابها جدی گرفته شد. این مراکز این فرهنگ را ایجاد کرد که کتاب نباید صرفا نوشته و روانه چاپخانه شود بلکه لازم است قبل از چاپ ویرایش شود.
این عضو هیئت علمی کتابخانه ملی وضعیت ویراستاری در 30 ساله اخیر را اینگونه ارزیابی کرد: در 30 سال اخیر اکثر ناشران حتی ناشران کوچک مسئله ویرایش را مورد توجه قرار دادهاند و دیگر کمتر کتابی بدون ویراستاری به چاپ میرسد و میتوان گفت در این دوره گام بلندی برای برنامهریزی مدون در زمینه ویراستاری برداشته شده است.
در ویرایش آثار تالیفی کمکار بودهایم
فانی تصریح کرد: ویرایش به دو دسته ویرایش کتابهای تالیفی و ترجمهای طبقهبندی میشود که در تاریخ ویرایش ادبیات معاصر ایران تمرکز بیشتر بر روی ویرایش آثار ترجمهای بوده است به همین دلیل در حوزه ویرایش آثار ترجمهای تجربههای خوبی داریم و طی سالها ویراستاران بزرگی به ویرایش اینگونه آثار پرداختهاند اما در مورد آثار تالیفی به ویژه در حوزه ادبیات کمتر فعال بودهایم تا جایی که آثار ادبی کمتر درگیر آفرینش و خلق هنری بودهاند.
این مترجم افزود: در حوزه تحقیق ویراستار کارش راحتتر است ولی مسئله اصلی ما در مورد ویراستاری آثار ادبی (داستان و شعر) است که متاسفانه در این حوزه کمکار بودهایم. شما به کمتر رمان یا کتاب شعری برخورد میکنید که به دقت ویراستاری شده باشد و در این زمینه ویراستار حرفهای هم خیلی کم داریم.
آیا ویراستار همان مشاور است؟
وی تاکید کرد: در زمینه داستان بیشتر اینگونه بوده که ناشر کتابی را که به او داده میشود به یک نفر که بیشتر نقش مشاور را دارد میسپارد و او داستان را میخواند و اظهارنظر میکند که داستان خوبی است و می تواند مخاطب را جذب کند یا خیر؟ سپس ناشر با شمّ خود تشخیص نهایی را میدهد که کار پرفروش میشود یا خیر و در این روند کمتر کسی در نقش ویراستار حرفهای رمان و داستان ظاهر میشود. این جریان بیشتر کارشناسی اثر از لحاظ موفقیت در میزان فروش است نه ویراستاری.
مولف "فرهنگ موضوعی قرآن مجید" با تاکید بر اینکه ویراستاری داستان از هر نوع ویراستاری سختتر است گفت: ویراستار رمان باید به چند نکته توجه کند اول اینکه ساختار رمان محکم، استوار و قابل قبول باشد، دوم اینکه پیرنگ داستان واقعهای جذاب و اقناعکننده باشد، سوم اینکه شخصیتپردازیها و توصیف و تحلیل شخصیتها درست باشد و اینکه آیا شخصیتها رابطههایشان درست و هر کدام در جایگاه خودشان باشند، چهارم اینکه فضاسازی داستان درست باشد.
فانی ادامه داد: ویراستار پس از طی این مراحل سرانجام به زبان میپردازد. زبان در آثار تحقیقی در همین حد که مفهوم و گویا باشد کافی است ولی در هنر داستان و شعرنویسی زبان خودش هدف است که بسیار اهمیت دارد. ویراستار باید به این موضوعات دقت کند که زبان با فضای داستان همخوانی داشته باشد، زبان گفتگوها جاافتاده و صحیح باشد و ویراستار در مواردی حتی پیشنهاد حذف، تغییر و جابجایی میدهد.
ویراستار همکار مولف است نه رقیبش
مترجم "مرغ دریایی" آنتوان چخوف گفت: علیرغم امکان دخل و تصرف ویراستار در کتاب، وی همکار مولف است نه رقیب او و در هرصورت داستان متعلق به داستاننویس است و ویراستار به او کمک میکند. ویراستار به نوعی یک خواننده است؛ او خواننده خصوصی رمان است. او تشخیص میدهد خواننده در چه شرایطی از خواندن این کتاب بیشتر راضی خواهد بود و به نویسنده کمک می کند تا رابطه بهتری با خوانندگانش برقرار کند.
وی درباره ویژگیهای یک ویراستار حرفهای توضیح داد: این خیلی مهم است که ویراستار کتابخوان باشد و انتظار خواننده از یک داستان را بداند. از آنجا که نویسنده در مورد کتاب خودش هرگز نمیتواند نقش خواننده صرف را داشته باشد چرا که او نقش آفریننده دارد و در نسبت با کتاب او نقش تولیدکننده را دارد نه مخاطب پس ویراستار بهترین کسی است که میتواند از دیدگاه مخاطب به اثر نگاه کرده و نظرش را به نویسنده منتقل کند تا در نهایت اثر خواننده درست خودش را پیدا کند. نقش ویراستار آنقدر مهم است که حتی اثری که در ابتدا مهم به نظر نمیآید پس از اعمال نظرات ویراستاران میتواند به اثری موفق بدل شود.
این ویراستار گفت: ما در ادبیات معاصرمان کمتر کتاب داستان یا شعری داشتهایم که با همکاری مولف و ویراستار به اثر جدیدی تبدیل شده باشد که یکی از دلایل آن هم این است که ویرایش حرفهای آثار زمان و هزینه میبرد که در ایران کمتر ناشری حاضر است آنها را بپذیرد. این مشکل به ویژه در مورد آثار مولفان جوان که اتفاقا بیشتر به ویرایش نیاز دارد جدیتر است. اگر هم در مواردی میبینیم کتابی ویراستار دارد این ویرایش بیشتر در حد ظاهری است و اینکه کتاب آماده چاپ شود.
فانی در بخش دیگری از سخنانش درباره ویراستاری در آثار ترجمهای، ادامه داد: در این نوع ویراستاری، ویراستار دیگر با محتوای کتاب کار ندارد و هدف بررسی دقت و صحت ترجمه است که در اینجا کار ویراستار مشخصتر است ولی در مورد تالیف اینگونه نیست و ویراستار نظر به محتوای کتاب دارد. ویراستاری به دو دسته صوری که تا حدی با رسمالخط کار دارد و با نثر و ویراستاری محتوایی که با محتوا کار دارد، تقسیم بندی میشود که در هر دو نوع ویراستاری زبانی که کتاب را پیراسته میکند وجود دارد. حال در مورد آثار تالیفی همه این کارها بر عهده ویراستار است که گاه ویراستاران مجزا این کارها را انجام میدهند و گاه وقتی یک ویراستار خیلی باتجربه است همه این موارد را شخصا برعهده میگیرد.
نقد شفاهی شعر نقش ویرایش را بازی کرده است
نویسنده کتاب "گسترش تاریخ ایران در ردهبندی کنگره" در بخش دیگری از این گفتگو، درباره ویراستاری شعر گفت: از قدیم اینگونه بود که در انجمنهای ادبی جلسات شعرخوانی گذاشته میشد و آنجا اشعار نقد و بررسی و ایرادها گفته میشد و با اعمال نظرات صاحبنظران کارها پختهتر و شیواتر میشد .این خود به نوعی ویرایش شفاهی بود. ولی برای اینکه بتوانیم ادبیات تالیفی را چه در حوزه داستان چه شعر از این وضع بیرون بیاوریم لازم است به ویراستاری حرفهای بهای بیشتری داده شود.
این منتقد ادبی در پاسخ به این پرسش که "آیا تعامل بین ویراستار و مولف در حوزه شعر سختتر از داستان نیست و آیا چون یک شاعر دنیای شعر را نسبت به خود خیلی شخصی میبیند اعمال تغییر در اثرش را سخت تر میپذیرد؟" گفت: بله! اینگونه است که شاعران در مورد آثارشان سختتر برخورد میکنند و اثرشان را برگرفته از نوعی الهام و برگرفته از ناخودآگاه و فرزند عزیز خود می دانند و کمتر حاضر میشوند کسی در اثرشان دست ببرد ولی این فرهنگی است که باید تغییر کند.
نسخههایی از دیوان حافظ موجود است که نشان میدهد او شعرهایش را ویرایش میکرده است
مترجم "سلوک روحی بتهوون" اثر سالیوان با ذکر مثال معروف "سرزمین هرز" تی اس الیوت توضیح داد: وقتی میبینیم شاعر بزرگی چون الیوت در برابر تغییرات و حذف شعرش توسط اُزرا پاوند جبههگیری نمیکند و میپذیرد که اعمال این تغییرات شعرش را زیباتر میکند، ما هم باید جریان ویراستاری حرفهای را بپذیریم.در قدیم پذیرش تغییرات در شعر بیشتر بود نسخههایی از دیوان حافظ موجود است که نشان میدهد او شعرهایش را ویرایش میکرده و این نشاندهنده این است که او نظر دیگران را میشنیده و آنچه را قابل قبول و درست بوده، اعمال میکرده است.
وی افزود: البته ما دیدهایم که شاعران شعرشان را به دوستانشان میدهند تا بخوانند و اعمال نظر کنند و در این جایگاه مشکلی وجود ندارد ولی وقتی به ویراستار رسمی میرسند نظرات آنها را نمیپذیرند در حالی که این برخورد اصلاً درست نیست و ما واقعا به ویرایش آثارمان احتیاج داریم.
هرگز نمیتوان به بهانه ویرایش جملهای از نمایشنامههای شکسپیر را تغییر داد
فانی در پاسخ به این سوال که "آیا میتوان کتاب نویسندگانی را هم که در قید حیات نیستند، مانند آثار نویسندگان فعلی ویرایش کرد؟" گفت: نه! در این موارد به این فرد اقتباسگر میگویند نه ویراستار. اقتباسگر هم فردی است که آثار کهن را خلاصه میکند یا زبان آنها را کمی امروزیتر میکند تا مخاطب بهتر بتواند با اینگونه آثار ارتباط برقرار کند. هرگز نمیتوان به بهانه ویرایش جملهای از نمایشنامههای شکسپیر را عوض کرد. نوع دیگری برخورد با متون قدیمی هم داریم که عنوان تصحیح دارد و جایگاه آن هم مشخص شود و به هیچ عنوان ویراستار نیست.
مولف "سرعنوانهای موضوعی فارسی" افزود: وقتی نویسندهای جایگاهش در ادبیات تثبیت شده است باید نثر او را همانگونه که بوده نگه داریم. ضمن اینکه ویراستاری یک فعل توافقی بین مولف یا مترجم با ویراستار است که در غیاب مولف و مترجم نمیتوان در اثر او دست برد. مثلا شاید در جاهایی نثر صادق هدایت ایراد داشته باشد ولی هیچکس نمیآید به بهانه ویرایش در نثر او دست ببرد مگر اینکه ویراستار مطمئن باشد در نسخهای که از اثر به جا مانده غلط چاپی وجود داشته و مربوط به نثر نویسنده نبوده است که می تواند آن را اصلاح کند.
این نویسنده اشاره کرد: در مواردی داستانهای بلند گذشته کوتاه میشوند مثلا سامرست موام که معتقد بود دلیل اینکه بسیاری از آثار ادبیات جهان دچار طویلگویی شدهاند این است که ویراستاری نشدهاند. او در کتاب "10 رمان بزرگ" ده رمان بزرگ ادبیات جهان را خلاصه کرد تا بدون اینکه آسیبی به متن برسد جذابتر و خواندنی تر بشوند. از آنجا که بیشتر نویسدگان قرن 19 پاورقی نویس بودند و از نوشتن این پاورقیها در روزنامهها و مجلات پول میگرفتند تلاش میکردند کارهای بلندتری بنویسند. به همین دلیل کسی مانند موام معتقد است که میتوان این آثار را خلاصه کرد.
ویژگیهای نهضت ترجمه در قرون اولیه بعد از ظهور اسلام
فانی در پاسخ به این پرسش که "ویراستاری به معنای دقیق آن بیشتر پدیدهای شرقی است یا غربی" توضیح داد: در صدر اسلام و بیشتر در قرون دوم و سوم نهضت بزرگی ایجاد شد که به ترجمه آثار یونانی، پهلوی و هندی به زبان عربی و فارسی میپرداخت. در آن دوره مترجم نقش ویراستار را هم ایفا میکرد. پرکارترین مترجم ایرانی حنیدبن اسحاق که در زمان مامون میزیست 4 شرط برای کارش قائل بود؛ مترجم باید به زبان مبدا و مقصد مسلط باشد. همچنین باید نسبت به موضوع متن ترجمه تسلط داشته باشد و درباره چهارم هم میگفت "من ابتدا نسخه اولیه را غلطگیری، تصحیح و ویرایش و سپس ترجمه میکنم".
مترجم "تریستانا" اثر لوئیس بونوئل ادامه داد: این نشان میدهد که از آن دوران در ادبیات شرق به مساله ویرایش توجه شده است و اما در دوره معاصر وقتی ترجمه آثار غربی رواج پیدا کرد همان رویکرد به کار گرفته شد. بدین معنا که مترجمان، اکثرا ایرانیانی بودند که مدتی در خارج زندگی کرده بودند یا خارجیانی که مدتی در ایران ساکن بودند. آنها کتابهایی را ترجمه میکردند و سپس نویسندگان این متن های ترجمه شده را بازنویسی میکردند تا به فارسی شیوا درآید. بازنویسی آثار تا دوره مشروطه ادامه داشت و حتی محمدعلی فروغی در جایی گفته است که کتابهای اولیهاش را پدرش بازنویسی میکرده است.
امروز دیگر کسی حاضر نیست اثرش را به دست بازنویسی بسپارد
این ویراستار تاکید کرد: ما میبینیم در دورهای مترجم و نویسنده حتی حاضر بود اثرش را به شخص دیگری بدهد تا آن را بازنویسی کند ولی امروز دیگر کسی حاضر نمیشود اثرش را به دست بازنویسی بسپارد و اگر ویراستاری بیش از حد در متن اصلی دست ببرد حتماً با اعتراض نویسنده روبهرو میشود و میبینیم همکاری صمیمانه بین چنین ویراستارانی با نویسندگان وجود ندارد.
فانی ادامه داد: من توصیه میکنم کتاب "هنر ویرایش" را که مصاحبه با یکی از برجستهترین ویراستاران ادبیات داستانی آمریکا است همه اهالی ادبیات بخوانند. مولف در این کتاب خاطرات و تجربیات خود از 50 سال ویراستاری بیش از هزار رمان را مرور میکند. اینکه او چگونه با نویسندگان ارتباط برقرار میکرده که آنها نظرات او را میپذیرفتند خیلی مهم است و ما هم در ایران نیاز داریم چنین رابطهای بین مولفان و مترجمان با ویراستاران برقرار کنیم.
وی در پایان تاکید کرد: لازم است در ادبیات ایران قدر و جایگاه ویراستار شناخته و تثبیت شود. ناشران نباید به ویراستاری به عنوان تفنن نگاه کنند. از لحاظ حقوق مادی هم باید بیشتر به ویراستاران توجه شود. این حرفه مهمی است که باید تامین مالی در آن وجود داشته باشد تا افراد بتوانند با ذهن آرام این شغل را ادامه دهند. در حوزه کتابهای آموزشی که ویراستاری آنها خیلی اهمیت دارد به دلیل اینکه نهادها و سازمانها ویراستاران را استخدام میکنند و حقوق ماهانه برای آنها درنظر گرفته میشود کار برای ویراستاران راحتتر و امنتر است. چنین شرایطی باید در حوزه ادبیات داستانی هم ایجاد شود تا کسانی که شمّ و علاقه ویراستاری دارند بتوانند به طور حرفهای این عرصه را دنبال کنند.
نظر شما